جدول جو
جدول جو

معنی مجروح گردانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

مجروح گردانیدن
(شَ کَ دَ)
مجروح کردن: زاهدی... دو نخجیر دید که... به سرو، یکدیگر را مجروح گردانیده... روباهی خون ایشان می خورد. (کلیله و دمنه). و رجوع به مجروح کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ پَ کَدَ)
مجروح شدن:
هر که او مجروح گردد یک ره از نیش پلنگ
موش گرد آید بر او، تا کار او زیبا کند.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 25).
و رجوع به مجروح شدن شود
لغت نامه دهخدا